مليسانفس مامان وبابامليسانفس مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

ملیسا دختر دوست داشتني مامان

تولدت مبارك گل من

                     شاديهايت به بلنداي سقف آسمان زتدگيت همرنگ رنگين كمان مهربانيت امواج خروشان دريا سربلنديت چون كوه استوار وغصه هايت چون حباب شكننده وگذرا اي نتيجه زندگي من، اي آينه گذر عمرمن هميشه خوشبختيت را آرزو دارم. مليسا جونم تولدت مبارك چهارشنبه غروب كه رفتم خونه سريع با حميد خونه را برات تزئين كرديم چون شام قرار بود ماماني وبابايي بياند خونمون ومن مشغول شام درست كردن شدم امسال هم يه جشن تولد پنج نفري گرفتيم چون درگير كارهاي رفتن به ايتاليا هستيم وروز ق...
20 خرداد 1394

اين سخت هم گذشت

سلام مليسا جون خلاصه اين پروژه سخت ونفس گير يعني پوشك تموم شد وحالا ميخوام برات بنويسم با چه سختي ومشقتي اين پروژه را به اتمام رسوندم. تو از اينكه بخواي جيش كني بدون پوشك فوق العاده ميترسيدي وعلتش هم پارسال ارديبهشت ماه وقتي چند روز تب واسهال داشتي بردمت دكتر واون برات آزمايش ادرار نوشت ويه چسب مخصوص داد كه بهت بچسبونم وتو توي اون جيش كني تو از همون موقع ترسيدي نه آزمايش را انجام دادي نه ديگه حاضر ميشدي بدون پوشك بموني البته تايمهايي بود كه در طول روز بدون پوشك ميموندي ولي محال بود جيش كني سريع جيش داشتي ميگفتي مامان پوشك بيار برام.  كتاب مامان بيا جيش دارم را كلي در طول روز برات ميخوندم، قصه كه شبها ميخواستم بگم در...
5 خرداد 1394
1